نتایج جستجوی عبارت «محمد سروری دبستان فرهنگ اسلامی خوزستان آبادان ۱۳۶۳/۱۰/۲۶» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
زندگینامه جانباز حسین خاوندی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
به قلم خودش اینجانب حسین خاوندی فرزند محمد، در تاریخ 20/2/1346 در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز متولد شدم. دوران کودکی را در محیط گرم خانواده در بین خواهران و برادرانم سپری کردم. با توجه به این که پدرم در تشکیلات مذهبی مساجد شرکت فعال و نمایندگی نشریات مذهبی مانند مکتب اسلام را بر عهده داشت‌، یکی دوبار در زمان طاغوت تحت تعقیب قرار گرفتند. گاه‌گاهی عوامل حکومتی مشکلاتی را برای خانواده ما به وجود می‌آوردند که انعکاس این...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید غلام حسین نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
غلامحسین، دومین کبوتر عشق و مهربانی بود که در تاریخ ۱۳۵۲/۲/۱۰ با گشودن چشمان خود به دنیای خاکی، عطر دل‌انگیز مهربانی را در کوچه‌باغ‌های باصفای مشکان پراکند و قلب خانواده مذهبی و زحمتکش خود را شادمان ساخت. کودکی را با طراوت و شادابی پشت سر نهاد و دوره ابتدایی را در مدرسه شهید آیت مشکان آغاز کرد. در دوران تحصیل، شاگردی ممتاز بود و پرتلاش. باوجود اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ولی نماز و روزه را...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا محمدعلی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليرضا محمدعلي پور »
شکوفه‌های رنگارنگ بهاری، درختان زمستان زده را زینتی چشمگیر داده بودند. در نهمین روز از فروردین سال 1345 بود که در شهرستان نی‌ریز، میان خانه‌ای بی‌آلایش و ساده، غنچه وجود «علیرضا» صفا بخش دل اهل خانه شد و نور و شادی را در فضای آن پراکنده ساخت. هنوز راه رفتن را بخوبی نیاموخته بود که بر کنار سجاده پدر می‌نشست و معصومانه بر قیام و قعود وی می‌نگریست. کم‌کم رکوع و سجود را فراگرفت و عشق به پرستش...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا نگهداري »
عطر دل‌انگیز غنچه وجود غلامرضا، اولین روز از اسفندماه سال ۱۳۴۲، در یک روز سرد زمستانی در روستای کوشکک و در فضای خانه‌ای که با نور حق روشن بود پراکنده شد. دوران طفولیت را در آغوش گرم خانواده گذراند. هفت‌ساله بود که راهی دبستان شهاب شد و دوره ابتدایی را با نمرات عالی پشت سر گذاشت. دوره راهنمایی را در مدرسه ارشد آغاز و به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آباده طشک مهاجرت کرد و در...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید نظر نمایانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زیباترین قصه‌های انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بال‌وپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نی‌ریز، میان خانواده‌ای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتی‌که پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت،...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید رضا علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
با قامتی چون سرو و با حضوری سبز بر کویر وارد شد و مژده رویش و زندگی را به ارمغان آورد. با خون خود بر رمل‌ها نقش سرخ زد و بر پهن‌دشت آن فریاد اقامه حق را سرود. رضا، ۱۳۵۱/۱۱/۱۵ در روستای حسن‌آباد نی‌ریز نغمه زندگی را سر داد. از دوران کودکی به دلیل پاره‌ای مشکلات از تحصیل محروم ماند و برای کمک به تأمین بخشی از نیازمندی خانواده به امور کشاورزی پرداخت. ۱۳۷۰/۱/۲ لباس مقدس سربازی را...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید حاج علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حاج علی دهقانپور »
5 /1/ 1307 آنگاه که از راه رسید، رایحه وجود او عطر دل‌انگیز بهار را در روستای امیرآباد سیرجان پراکند. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای این میهمان نورسیده شد. به عشق مولای متقیان اورا «علی» نامیدن و در تربیت وی براساس آداب و سنن اسلامی از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. علی دوران کودکی را در کنار خانواده و در محیطی ساده و بی‌ریا سپری کرد. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان شد و تا کلاس...
به یاد شهید سید رضا اسدی و جمعی از شهدای کوی سجاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
جام شهادت نوش جان ای سرفرازانبستیدپیمان باخدای نوجوانان خون شما دارد پــیام عــزّ و ایـــمان پاینده بادا نامتان درروزگاران دادیدخون تا زنده ماند دین و قرآن جام شهادت نوش جان ای ســرفرازان پاینده بادا نامتان درروزگاران اسلام را با خون خود پاینده کردید میثاق خود را با خــدا بـردید پــایان نور الهی در جهان تابنده کردید جام شهادت نوش جـــان ای سرفرازان پاینده بادا نامتان در روزگاران مردانه سوی جبهه ها پرواز کردید کردید با دشمن عجب جنگی نمــایان دل با خدا...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -قدس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
نام عرب که می‌شنوم، سخت می طپد این قلب دردمند نام عرب که می‌شنوم زار می‌زنم در سینه گوشه‌ای به شب تار می‌زنم آخر کجاست آن عرب مرد آخر کجاست آنکه علی(ع) از تبارشان برخاست آنها مگر قیام محمد(ص) ندیده‌اند آنها مگر زگلشن او گل نچیده‌اند آنها مگر ز قدس نظر وا نمی‌کنند آنها چرا قدم بخاک فلسطین نمی‌زنند ای مردم عرب ای مردم دلیر عرب هان بپا، بپا برخیز، کو به مشت تو شمشیر؟ کو آن زره که پشت ندارد کو آن قبله‌ای که ز نامش پشت قبیله‌های دگر می‌لرزید برخیز جان من به...
شهدا سال 64 -وصیتنامه مفقودالاثر قربان محمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » مفقودالاثر قربان محمدي »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی. سلام به تمامی شهدا. این‌جانب قربان محمدی، فرزند محمد، تاریخ تولد ۱۳۴۶، شماره شناسنامه ۱۹، صادره از خواجه جمالی به تاریخ ۱۳۶۴/۲/۹، جهت یاری از رزمندگان اسلام به جبهه‌های نور علیه ظلمت اعزام شدم. خداوندا! از تو می‌خواهم که شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بداری و از تو می‌خواهم، همان‌طوری که ما...